حسن راشدي : 25 / دي/ 89
عده اي از ناسيوناليست هاي افراطي فارس تلاش دارند نام"ايران " را با نام " پارس" جايگزين و ملل و اقوام غير فارس ايران را در داخل قوم فارس حل كنند و يا اگر اين كار را به صورت كوتاه مدت و سريع نتوانند انجام دهند ، طوري با شعارها ، پيامها و كلمات بازي كنند كه بيننده و شنونده اين شعارها و پيامها ، با شنيدن كلمه ايران ، جز زبان ، فرهنگ ، هويت و كليه مشخصات قوم فارس ، هيچگونه زبان ، فرهنگ و خصوصيات ديگري در ذهنش تداعي نشود !
مثلا وقتي از راديو اعلام شود: "هم اكنون يك ترانه ايراني بشنويد " هيچ كسي جز اينكه از گيرنده خود ترانه فارسي بشنود ، انتظار ديگري را نخواهد داشت ، در حالي كه با اعلام اين نام ، اين ترانه مي تواند ، آذربايجاني ، گيلكي ، مازندراني ، كردي ، لري ، بلوچي ، تركمني عربي و غيره باشد ، چرا كه ايران مساوي فارس نيست كه ترانه ايراني هم مساوي ترانه فارسي تلقي شود !
علاوه بر فارسها توركها ، گيلكها ، مازندرانيها ، كردها ، لرها ، بلوچها ، تركمنها و عربهاي ساكن ايران هم ايراني به حساب مي آيند و فارسها ، ساكنين و شهروندان مطلق ايران نيستند كه همه چيز ايران متعلق به آنها باشد ،در حالي كه مي شد اين جمله را چنين بيان كرد : " هم اكنون يك ترانه فارسي بشنويد "
در تداوم چنين سياست انحصار طلبانه و افراطي عده اي كه شايد از تاثير منفي و واگرايانه آن در جامعه موزاييكي ايران هم مطلع نيستند اخيرا جهت شركت در بازيهاي پانزدهمين دوره جام ملتهاي آسيا ، مسئولين ورزشي كشور با اعزام ورزشكاران ايراني نه ، بلكه " شاهزاد ه هاي پارسي !! " به قطر ، در تاريخ 17 / دي / 89 مسابقات فوتبال كشورهاي آسيايي در شهر دوحه را آغاز كردند ؛ قرار بر اين بود كه تيمهاي اعزامي به اين مسابقات شعارهايي را هم براي تيم خود انتخاب كنند ؛ كشوري مثل ازبكستان " گوج بيرليكده دير " ( قدرت در اتحاد و يگانگي است ) ، استراليا : "ما رعدي هستيم از جنوب" ، عربستان سعودي : "شاهين هاي سبز " ، سوريه : "عقابهاي قرمز " ، عراق " شيران بين النهرين " و بقيه هم شعارهايي در تقويت روحيه اعضائ تيم خود انتخاب كرده بودند .
اما در اين ميان شعاري كه توسط فدراسيون و يا به سفارش هر كس ديگري براي تيم ملي ايران انتخاب شده بود تامل برانگيز بود : " شاهزاده هاي پارسي " !
واژه شاه بيش از 30 سال است در اين كشور نماد طاغوت ، استبداد ، ظلم و ستم و چپاول و دهها معناي تنفر و انزجار را در خود نهفته دارد و كلمه شاهزاده ، معنا و مفهوم مفت خور ، حق كش ، بي بند و بار و عياش و لاابالي را يدك مي كشد ؛ در طول اين 30 سال به جز عده اي معدود از تغذيه شوندگان دربار شاه و شاهزادگان ، نه تنها هيچكدام از افراد و مسئولين حكومتي ، بلكه هيچ فرد شناخته شده اي از افراد جامعه بر شاه و شاهزاده افتخار نمي كرد و نام شاه و شاهزاده جز نماد ظلم و و جور و ستم و بي بندو باري به همراه خود نداشت ؛
بر همين اساس بود كه بعد از انقلاب اسلامي به لحاظ تنفر از شاه و شاهزاده نام شهرها و مكانهايي كه در آن كلمه شاه داشت تغيير دادند ، نام استان كرمانشاه را باختران گذاشتند ، شاه آباد را اسلام آباد نام نهادند ، شهسوار و شاهي را نام ديگر گذاشتند و حتي نام شهر شاهرود هم كه در فرهنگ عامه معناي "رود بزرگ" را داشت هم اوائل انقلاب تغيير دادند ؛ ايل مشهور آذربايجان با نام چند صد ساله " شاهسون " را هم " ائلسون " گذاشتند كه با نام شاه عجين نگردد و اين نام با اينكه تاريخچه اي حد اقل 500 ساله دارد و ارتباطي هم با شاهان پهلوي و حتي قاجار هم ندارد هنوز هم به نام اصلي خود بر نگشته است ؛ و بسيار نامهاي تركيبي كه كلمه "شاه " در آن موجود بود تغيير داده شد ، حال چه شده است مسئولين ورزشي ، برخلاف معيارهاي نظام و حافظه تاريخي منفي نه چندان قديمي مردم از نام شاه و شاهزاده ، لباس تقدس بر نام شاه و شاهزاده پوشانده و شعار " شاهزاده هاي پارسي " را بر تيم ملي انتخاب مي كنند ، كه اين فرزندان لايق و برومند كشور كه دست چيني از جوانان شايسته نقاط مختلف كشور با زبان و فرهنگ و هويت متفاوت و مخصوص به خود مي باشند ، نه شاهزاده و مفت خور و لاابالي اند و نه همه اشان پارسي !
اين شعار ضد ارزشي علاوه بر اينكه مغاير با معيارهاي نظام جمهوري اسلامي است ، شعار نژادپرستانه و انحصارگرايانه هم هست !
ايران كشور كثيرالمله است ، در اين كشور فقط شاهزادگان پارسي و يا حتي تاجرزادگان ، كارگرزادگان و يا كشاورز زادگان پارسي زندگي نمي كنند كه شعار تيم ملي آن بر اساس قوم پارس يا فارس كه فقط يكي از اقوام تشكيل دهنده ايران است انتخاب شده باشد ، در اين كشور توركان با جمعيت حدود 30 ميليوني و اكثريت نسبي ،بيشترين تركيب جمعيتي كشور را تشكيل مي دهند ، وقتي كردها ، تركمنها ، عربها، بلوچها ، لرها ، گيلك و مازني ها را هم بر اين تركيب بيفزاييم اكثريت مطلق جمعيت كشور با غير پارسيان بوده و فارسيان در اقليت خواهند بود ، پس انتخاب شعار ضد ارزشي و قوميتي "شاهزاده هاي پارسي " و ناديده گرفتن ديگر ملل و اقوام ايراني در اعزام تيم ورزشي به خارج ، چه معنا و مفهومي را تداعي مي كند ؟!
شاهزاده هاي واقعي پارسي از غصه بي ارزش شدنشان در حال خودكشي و رها شدن از زندگي وامانده و دربدري هستند ، همين چند روز پيش خبر خودكشي عليرضا پهلوي فرزند دوم محمد رضا ، شاه سابق ايران را شنيديم ، ليلا پهلوي خواهر وي نيز چند سال پيش خودرا كشته بود ؛ حال چه شده است در حالي كه شاهزادگان واقعي پارسي از شاهزاده بودنشان شرمنده و پشيمان هستند "شاهزادگان ساختگي پارسي " در كشور جاي آنان را مي گيرند ؟!
آنچه كه باقي مي ماند رشد فزاينده انحصار طلبي و ناسيوناليسم برهنه افراطي و خطرناك فارسي در كشور و بي تفاوتي آشكار و فزاينده به حقوق ملل و اقوام غير فارس در ايران است كه مي تواند آينده نگران كننده اي را براي ايران با تركيب جمعيتي موزاييكي رقم زند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر